رضا امیرخانی، نویسنده و فعال فرهنگی در گفتگو با «اطلاعات آنلاین» درباره یادداشت انتقادیاش در خصوص اتفاقات سال گذشته گفت: برخی مطالب را در امواج اجتماعی نوشتم و ممکن است اشتباهاتی هم داشته باشد اما معتقدم با وجود این اشتباهات، باز هم، وظیفه هر نویسنده و هر کسی که کار فکری می کند، بیان حقیقت مکتوم و آنچه دیگران نمی گویند، است و آن مطالب را هم که در بحران های اجتماعی نوشتم علی رغم مخالفت ها و ریزش مخاطب، دوست دارم.
پاتوق یا کافه کتابها مثل همین کافهکتاب آفتاب، فضای بین الاذهانی دارد که غلبه فضای فرهنگی و هنری اش بر روی سبک زندگی آدم ها تاثیر می گذارد. نویسندگی با ذوق و خلاقیت مرتبط است، اما نویسنده کسی نیست که قصه خوب بنویسد، بلکه او باید در صنعت نشر زندگی کند و زیست بوم نشر را به خوبی بشناسد.
هیچوقت نمیتوانی بگویی یک رمان نویس خوب هست که در کشوی میزش ۳ اثر دارد؛ آن آثار باید منتشر شوند تا به عنوان نویسنده شناخته شود و این ورود حرفه ای به صنعت نشر، قسمت تلخ و پردردسر ماجراست و به قدرت ادبی او ربطی ندارد.
رمان جدیدم را با توجه به اهمیت ارتباط با نسل جدید کشور و با موضوع ادبیات توسعه می نویسم تا شاید پاسخگوی بخشی از سئوالات این نسل باشد.
نگرانم که نمی توانیم درباره آینده مشترک صحبت کنیم، خصوصا با نسل های بعدی نمی توانیم صحبت کنیم و من احساس خطر میکنم و معتقدم کشور به تغییر نسل نیاز دارد.
آفت نویسندگان و شاعران را خودبسندگی نسبت به آثارشان بخاطر تشویق و تقدیر از سوی دایره همیشگی مخاطبان است
نویسندگی کاری سخت و گاهی برای گذران اقتصاد زندگی ناکافی است. ممکن است، یک نویسنده راننده اسنپ هم باشد یا مشغول کار دیگری هم بشود، اما زمانی می توان گفت شغل یک نفر نویسندگی است که حداقل روزانه ۴ ساعت وقت برای نوشتن بگذارد.
البته صبوری یک نویسنده جوان در رقابت دنیای نشر تا زمانی که کارش دیده شود، یکی از مهم ترین موضوعات است.یک نویسنده جوان باید بداند در بازار کتابی که خراب است و وضعیت کاغذ مساعد نیست و تعداد عناوین نشر هم در حال زیاد شدن است، چگونه کار کند. صنعت نشر یک صنعت ستاره ساز است.